قلبمان لبریز درد است ای دریغ! - دستهامان سرد سرد است ای دریغ! صلح و آرامش از اینجا کوچ کرد - نوبت جنگ و نبرد است ای دریغ!ناله ی فقر از خیابانها بلند - این صدای دوره گرد است ای دریغ! سینه از نامردمیها خسته شد - دوره ی فقدان مرد است ای دریغ!در خیابان دلت راندن خوش است - لیک طرح زوج و فرد است ای دریغ!چون بهار عمرمان پاییز شد؟ - برگها خشکید و زرد است ای دریغ! ریسمان دوستیهامان گسست - راستی، تبعید و طرد است ای دریغ!نسبت گردونه و هستیِّ ما - نسبت طوفان و گرد است ای دریغ!